آخرین هفته دی ماه...
خوشبختان آخر هفته ی خیلی خوب و پر باری رو گذروندیم... طبق معمول چهارشنبه ها همه تکالیفت رو انجام دادی... پنجشنبه ظهر آکادمی....که اینبار رادمهر برنده شد... عصر قرار کنسرت "مازیار فلاحی" داشتیم.....دناجونو بردم که پیش خاله زهره باشه ولی از خواب بیدار شده بود و بیقراری میکرد.....بخاطر همین با خودمون بردیم و با حضور خاله زهره جون ...بابا اصرار داشت که دنارو نگه داره و ما بریم....به سختی خاله زهره رو راضی کردیم که به جای بابا با ما بیاد سالن کنسرت....چون بابا این چند روز درگیر کنگره بود و کلاسهاشو تقریبا کامل شرکت کرده بود و دیروزم تا شروع برنامه کنسرت، سر کلاس بود طفلکی، بنابراین بعیید میدونستم توی سالن کنسرت طاقت بیاره... که همینط...
نویسنده :
آزاده
22:32